دراغوش گرفتن ، در بر گرفتن ، بغل كردن ، پذيرفتن ، شامل بودن.
(حق.) متهم به اعمال نفوذ در هيلت منصفه يا دادگاه ، اعمال نفوذ كننده(در دادگاه).
جرم اعمال نفوذ در هيلت منصفه يا دادگاه ، اعمال نفوذ از راه رشوه يا تهديد وغيره(دردادگاه)، دراغوش گيري.
در آغوش
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains