Farsi Dictionary

Embrace

دراغوش گرفتن ، در بر گرفتن ، بغل كردن ، پذيرفتن ، شامل بودن.

Embraceor

(حق.) متهم به اعمال نفوذ در هيلت منصفه يا دادگاه ، اعمال نفوذ كننده(در دادگاه).

Embracery

جرم اعمال نفوذ در هيلت منصفه يا دادگاه ، اعمال نفوذ از راه رشوه يا تهديد وغيره(دردادگاه)، دراغوش گيري.

embraced

در آغوش

Keyword

Criteria