تميزدادن ، تشخيص دادن ، ديفرانسيل گرفتن ، ديدن ، مشهوركردن ، وجه تمايزقاءل شدن.
تمبز دادن.
متمايز، برجسته.
نماد متمايز.
قابل تشخيص
متمايز
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains