Farsi Dictionary

Differentia

علا مت ، وزن ، وجه امتياز.

Differentiable

تشخيص پذير، قابل تشخيص ، فرق گذاشتني.

Differential

تفاضلي ، افتراقي ، تشخيص دهنده ، (مك.) ديفرانسيل ، (ر.) مشتقه ، داراي ضريب متغير.

Differential amplifier

تقويت كننده تفاضلي.

Differential analyzer

تحليل كننده تفاضلي.

Differential calculus

(ر.) حساب فاضله.

Differential equation

(ر.) معادله متغير مشتق چيزي.

Differential equation

معادله ديفرانسيل.

Differential gear

دنده عقب اتومبيل.

Differential stage

مرحله تفاضلي.

Differentiate

مشتق گرفتن ، فرق گذاشتن.

Differentiate

فرق گذاشتن ، فرق قاءل شدن ، ديفرانسيل تشكيل دادن.

Differentiation

مشتق گيري ، فرق گذاري.

Differentiation

تفكيك و تميز مطالب از يكديگر.

Differentiator

مشتق گير، فرق گذار.

Keyword

Criteria