Farsi Dictionary

Dial

شماره گرفتن ، صفحه شماره گير.

Dial

شاخص ، صفحه ء مدرج ساعت ، صفحه ء عقربك دار(مثل ترازو يا صفحه ء تلفن)، گرفتن تلفن ياراديو و غيره.

Dial pulse

تپش شماره گيري.

Dial up

شماره گيري.

Dialect

لهجه.

Dialect

لهجه ، زبان محلي ، گويش.

Dialectic

منطقي ، مناظره اي ، جدلي ، لهجه اي ، گويشي.

Dialectical

منطقي ، مناظره اي ، جدلي ، لهجه اي ، گويشي.

Dialectical materialism

فرضيه ء استدلا لي ماركس.

Dialectician

منطق دان ، منطقي ، اهل مناظره ، پيرو منطق استدلا لي.

Dialectological

وابسته بعلم منطق جدلي ، وابسته به گويش شناسي.

Dialectology

گويش شناسي ، علم منطق جدلي ، علم بحث.

Dialing

شماره گيري.

Dialog

گفتگو، محاوره.

Dialogic

مكالمه اي ، محاوره اي.

Dialogue

مكالمه ء دو نفري ، مكالمات ادبي و دراماتيك ، گفتگو، صحبت ، گفت و شنود، هم سخني.

Dialogue

گفتگو، محاوره.

Dialysis

(ش.) تجزيه ، (طب) تفرق اتصال ، تراكافت.

Dialyze

تجزيه كردن ، تجزيه شدن.

Keyword

Criteria