Farsi Dictionary

Corner

گوشه ، كنج ، گوشه دار كردن ، گوشه گذاشتن به.

Corner

گوشه ، نبش.

Corner cut

بريدگي گوشه.

Cornerstone

سنگ گوشه ، نبشي ، (مج.) بنياد، اساس.

Cornerways

(cornerwise) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.

Cornerwise

(cornerways) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.

corner the market

گوشه بازار

cornering

گوشه - کنج - زاويه

Keyword

Criteria