گوشه ، كنج ، گوشه دار كردن ، گوشه گذاشتن به.
گوشه ، نبش.
بريدگي گوشه.
سنگ گوشه ، نبشي ، (مج.) بنياد، اساس.
(cornerwise) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.
(cornerways) بطور اريب ، مورب ، از گوشه.
گوشه بازار
گوشه - کنج - زاويه
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains