Farsi Dictionary

Compose

سرودن ، ساختن ، درست كردن ، تصنيف كردن.

Composed

تركيب شده ، مركب ، ارام ، خونسرد.

Composer

سراينده ، نويسنده ، سازنده ، مصنف ، اهنگ ساز.

Keyword

Criteria