Farsi Dictionary

Chance

بخت ، تصادف ، شانس ، فرصت ، مجال ، اتفاقي ، اتفاق افتادن

Chanceful

اتفاقي ، تصادفي.

Chancel

صدركليسا، جاي مخصوص كشيش.

Chancellery

(chancellory=) رتبه و مقام صدراعظم يا رءيس دانشگاه

Chancellor

صدراعظم ، رءيس دانشگاه.

Chancellorship

صدارت عظمي.

Chancellory

(chancellery=) رتبه و مقام صدراعظم يا رءيس دانشگاه

Chancery

مقام يا وظيفه صدارت عظمي ، (انگليس) مقام وزارت دارايي ، دفتر مهردار سلطنتي.

Keyword

Criteria