Farsi Dictionary

Bubble

جوشيدن ، قلقل زدن ، حباب براوردن ، (مج.) خروشيدن ، جوشاندن ، گفتن ، بيان كردن ، حباب ، ابسوار، (مج.) انديشه پوچ.

Bubble

حباب.

Bubble gum

ادامس بادكنكي.

Bubble memory

حافظه حبابي.

Bubble sort

جور كردن حبابي.

bubbles

حباب

bubbles 

حباب

Keyword

Criteria