Farsi Dictionary

Bree

اب ، دريا، ابگوشت.

Breech

ته دار كردن ، ته تفنگ ، ته توپ ، (د.گ.) كفل.

Breechblock

گلنگدن تفنگ.

Breeches

نيم شلواري ، (د.گ.) شلوار، تنبان.

Breechloader

تفنگ ته پر.

Breed

پروردن ، باراوردن ، زاييدن ، بدنيااوردن ، توليد كردن ، تربيت كردن ، فرزند، اولا د، اعقاب ، جنس ، نوع ، گونه.

Breeding

پرورش ، توليدمثل ، تعليم وتربيت.

Breeks

شلوار كوتاه.

Breeze

بادشمال ياشمال شرقي ، بادملا يم ، نسيم ، وزيدن (مانند نسيم).

Breezily

نسيم وار، بادمانند.

Breeziness

خنكي ، وزش نسيمي ، ملا يمت.

Breezy

نسيم دار، خوش هوا، خنك ، تازه ، ملا يم ، شادي بخش.

breeds

نسل - گونه - نژاد

Keyword

Criteria