Farsi Dictionary

Apply

بكار بردن ، بكار زدن ، استعمال كردن ، اجرا كردن ، اعمال كردن ، متصل كردن ، بهم بستن ، درخواست كردن ، شامل شدن ، قابل اجرا بودن.

Apply

بكاربستن ، درخواست دادن.

apply pressure

اعمال فشار

applying

استفاده - کاربرد- به کارگيري

Keyword

Criteria