Farsi Dictionary

Acron

(ج.ش.) قسمت قدامي حيوانات بنددار(مثل حشرات).

Acronarcotic

(طب) سوزاننده و خواب اور، محرق و منوم.

Acronical

(نج.) ظاهر شونده در غروب ، افولي ، شامگاهي.

Acronichal

(نج.) ظاهر شونده در غروب ، افولي ، شامگاهي.

Acronym

كلمه ايكه از حرف اول كلمات ديگري تركيب شده باشد(مانند radar كه از كلمات ranging and detecting radio ساخته شده).

Acronym

سر نام.

Keyword

Criteria